داستان لیدی تایمر p11

ladynovir · 09:17 1399/11/11

  

برای خوندن داستان به ادامه مطلب برید

پارت یازدهم🐞🐾


مرینت:
اما(Ema) گفت: اگه تئوری من درست باشه هاک ماث همون گابریله😨پدرس ادرین، و ناتالی هم همون مایوراست.
-چی😱 نمیتونم باور کنم. اگه آدرین بیچاره بفهمه خیلی شوکه میشه
_ هی انقدر تند نرو.من گفتم ممکنه. اون روز که خونه ادرین بودم تا معجزه گرشو... اخ نه هیچی😅 
_ معجزه گرشو😳
_ نه هیچی اشتباه لفظی بود. از بس گفتم معجزه گر همش میخوام حرف بزنم میگم😅 
_اها، ولی تو برای چی رفتی خونه ادرین
_ هیچی فقط رفتم ببینمش
_ برای چی؟
_ میخواستم تو درسام کمکم کنه
_خب چرا نیومدی پیش من؟ بعدشم تو کمک میخوایی چیکار مگه بلد نیستی
_ ای بابا عجب گیری افتادیما. اقا ول کن اصن. فقط بیشتر راجع گابریل تحقیق کن
_ باشه
بعد هم قطع کردم. به تیکی گفتم: بنظرت اگه پدر ادرین همون هاک ماث باشه ادرین میدونه؟
تیکی گفت: امممم.... راستش نمیدونم. اخه چرا باید بدونه؟
_ وقتی ناتالی داره باهاش همکاری میکنه پس ادرین که پسرشه هم باید بدونه دیگه. اما چن تا چیز این وسط مجهوله. چرا گابریل باید میراکلس من و کت نوار رو بخواد و چطور چن وقت پیش شرور شده بود؟ ینی خودش خودشو شرور کرده؟ مگه میشه؟
_ راست میگیا
_ هعیییی تا میاد یه مشغله فکری کم به پشت بندش یه مشغله دیگه شروع میشه. 
یه کم مکث کردم و هیچی نگفتم بعد رو به تیکی کردم و گفتم: تیکی یه چیز بهت بگم جواب میدی
_ تا چی باشه
_ میخواستم بدونم هویت کت نوار چیه؟ تو قطعا اونو دیدی مگه نه؟ خب من الان نگهبان معجزه گر ها هستم، چرا نباید بدونم؟
_ خب چون ماموریتت هنوز به عنوان لیدی باگ تموم نشده. باید خییل تجربه کسب کنی و در اخر از میراکلس لاک پشت استفاده کنی
_ اخه چرا؟
_میراکلس لاک پشت نماد نگهبانی و محافظته و یه نگهبان میراکلس باکس باید اونو داشته باشه. فاش شدن هویت لیدی باگ میتونه برای همه گرون تموم بشه
_واو تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم 
_ پس یه کم صبر کن
_ اوهوم. باشه صبر میکنم. وایییییییییییییی مشقامو ننوشتم😱


آدرین:

من دیگه تصمیمو گرفتم پلگ. این بار نمیزارم بره تا هویتشو بفهمم.

_ تو دیونه شدی ادرین. این خلاف قانونه

_ عشق قانون حالیش نمیشه پلگ. من تصمیمو گرفتم. حالا هر اتفاقی که میخوا بیفته. الانم باید برم تکابیفمو بنویسم. امیدوارم هر چه زود تر یه نفر شرور شه تا ببینمش

_ 😂😂😂😂😂 تو خیلی خل و چلی ادرین

_ تو پنیرتو بخور پلگ

 

گابریل: 

ناتالی من یه نقشه جدید دارم. خوب میدونم چطور باید این بار پیروز بشم. حتی اگه به قیمت جونشون تموم بسه من معجزه گر هاشونو میگیرم 

_ ینی میخوایید اونا و بکشید قربان

_ چاره دیگه ای برام نمونده