داستان لیدی تایمر p7

ladynovir · 08:16 1399/11/11

 

برای خوندن رمان به ادامه مطلب برید

پارت هفتم🐞🐾

مرینت: 
زنگ تفریح شد. همگی دور اما (Ema) جمع شده بودن و ازش سئوال های بیخود میپرسیدن. اخه اون برای چی به مدرسه ما اومده بود. سعی کردم عادی رفتار کنم. جلو رفتم و سلام کردم. و ازش درخواست دوستی کردم. درواقع میخواستم از بین بچه ها نجاتش بدم. اونم از خدا خواسته قبول کرد و باهام اومد بیرون. آلیا هم اومد پیش من و گفت: به کلاس ما خوش اومدی. هنوز کلی چیز مونده تا از ما بدونی. ببین مرینت آدرینو دو...
دستمو گذاشام روی دهن آلیا و گفتم: فک کنم برای زدن این حرفا زود باشه. بعدشم اون فقط یه دوسته😅
آلیا دستمو پس زد و گفت: آره باشه تو راست میگی. میدونی عزیزم اون هیچ وقت با خودش رو راست نبوده. در صورتی که آدرینو دوست داره. 
وایی خدای من داشت گند میزد به همه چی. البته اگه اما(Ema)هویت منو میدونه پس قطعا این هم میدونه که ادرینو دوست دارم؛ پس دیگه اهمیت ندادم و واکنشی نشون ندادم. 

اما(Ema):
وایی خدای من اینا چقدر حرف میزنن. واقعا که خیلی رو مخن. دست مرینت و گرفتم و گفتم: مرینت میشه یه لحظه باهام بیایی اون طرف؟ یه کار واجب دارم باهات
اون هم باهام اومد. مثل اینکه اون مشتاق تر بود. رفتیم یه گوشه و تا خواستم حرف بزنم مرینت گفت: تو برای چی اومدی اینجا؟ خودت میدونی من دست و پا چلفتیم و ممکنه هر لحظه سوتی بدم. اگه یه هو از زبونم در بره بهت بگم لیدی تایمر. اگه موقع حرف زدن کسی بفهمه ما چی داریم میگیم.اگه... 
دستم و گذاشتم رو دهنشو گفتم: حالا بزار تا اینجا جواب بدم بعد دوباره بازجوییم کن. اولا من برای اینکه بتونم راحت تر باهات ارتباط برقرار کنم اومدم اینجا. فک میکنی من به راحتی به اینجا اومدم. بعدشم هیچ وقت یه ادم دست و پا چلفتی صاحب معجزه گر کفشدوزک داده نمیشد و نمیتونستی نگهبان معجزه گر ها بشی. این فکر های منفی رو از خودت دور کن و نگران نباش. بزار دست روزگار ما رو هرجا که میخواد ببره. انقدر هم ضایع رفتار نکن. یه کم خونسرد باش. تو قراره به زودی به ماموریت مهمی بری. از اونجایی که لالیلا هم تو مدرستونه باید اونو کنترل کنم. لایلا اگه دستش به معجزه گر پروانه برسه میتونه خیلی خطرناک تر از هاک ماث باشه.اگه هم تو توی این مدرسه نبودی من به هر حال به خاطر لایلا هم بود میومدم.
مرینت گفت: چی؟ به لایلا چه ربطی داره. 
_ گفتم که. من اینجام تا هم با تو در ارتباط باشم هم لایلا رو مهار کنم. هاک ماث از لایلا خوشش میاد و دنبال فرصته تا شرورش کنه. در این ارتباطا ممکنه لایلا به طریقی صاحب معجزه گر هاک ماث بشه. لایلا خیلی پست تر از هاک ماثه. اینو یادت باشه مرینت. سعی کم باهاش در نیفتی و سعی کنی شرور نشه

_ باشه